یکشب هوای گریه
یکشب هوای فریاد
امشب دلم هوای تو کرده است
*
فوج اثیری درناها
در باران
شعر مهاجری است
که می گذرد
و آن صدای زمزمه وار
که لحظه لحظه
به من
نزدیک
می شود
آهنگ بال بال شعرم
شعرم هوای نشستن دارد
*
شب را
تا صبح
مهمان کوچه های بارانی
خواهد بود
و برگ برگ دفتر غمگینم را،
در باران
خواهد شست
آنگاه شعر تازه ام را
که شعر شعرهایم خواهد بود
با دست های شاعرانه ی تو
بر دفتری که خالی ست
خواهم نوشت
ای نام تو تغزل دیرینم در بازان!
یکشب هوای گریه
یکشب هوای باران
امشب دلم هوای تو کرده است
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان