جاری در امتداد ترک خورده ی تنت
با اشک های ریخته بر پای گونه هات
با دست های حلقه شده دور گردنت
من متهم بـه رابطه با واژه ی "تو" ام
مظنون به دستکاری گل های دامنت
افسوس ...تاب صــاعـقه ام را نداشتــی
افسوس... با نوازش من سوخت خرمنت
این گرگ و میش پلک طلوع است یا غروب
در چشـــم های آبـــی ِ مایل بـه روشنت؟
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
من متهم بـه رابطه با واژه ی "تو" ام
مسیحا بدون صدای تو
میشکنم........
درود رضا جان
انتخاب شعر من وسط این همه شعر خوب , برایم مایه خرسندی شد و مباهات
از صدای گرمت لذت بردم - و شنونده نیز از صدای تو بیشتر از کلام من لذت می برد
از لطفت ممنونم عزیز
به امید دیدار
امیر عزیز ممنونم از این شعر زیبا
زنده باشی و قلمت پر بار