ده سال بعد از حالِ این روزام
با کافه های بی تو در گیرم
گفتم جهانِ بی تو ینی مرگ
ده ساله رفتی و نمیمرم
ده سال بعد از حال این روزام
تو ، توو آغوشه یکی خوابی
من گفتم و دکتر موافق نیست!
تو بهتر از قرصای اعصابی
ده سال بعد از حال این روزام
من چهل سالم میشه و تنهام
با حوصله قرمز سفید آبی
رنگین کمون میسازم از قرصام
میترسم از هرچی که جا مونده
از ریمل با گریه هات جاری
از سایه روشن های بعد از من
از شوهری که دوستش داری
گرمِ هماغوشی و لبخندی
توو بستر بی تابتون تا صبح
تکلیف تنهاییم روشن بود
مثله چراغ خوابتوون تا صبح
یه عمر بعد از حال این روزام
یه پیرمردم توی یه کافه
بارون دلم میخواد هوا اما
مثه موهای دخترت صافه
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
خیلی عاشق این شعرم
کاش نسخه ی زنانه اش هم بود.
خانم مگه ساعته که زنونه مردونه داشته باشه
این و کسی برای من فرستاد که من و نخاست تکلیفش با دل خودش و من روشن نبود
حالا من دقیقن مصداق زن این شعرم .... مثل موهای دخترم...... دیگه دوسش ندارم اما فراموششم نکردم....
یه عمر بعد از حال این روزام
یه پیرمردم توی یه کافه
بارون دلم میخواد هوا اما
مثه موهای دخترت صافه...
گاهی زخمی میخوره قلبت...یک زخم عمیق... که سالهای سال میگذره اما ب داغی همون روزهایی...
اسم این عشق هست
از سایه روشن های بعد از ظهر
صحیح است.
که به اشتباه بعد از من نوشته شده.
سلام ببخشید اسم این آهنگ بی کلامی که شعر رو باهاش دکلمه کردن چی هست؟
نمیدونم
الان که ده سال گذشته !!! بگو آینده ما چه شکلیه آقا :)
تصادف جالبی بود
اینده تعریفی نداره