تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار زیبایی ای درخت
وقتی که باد ها در برگهای در هم تو لانه میکنند
وقتی که باد ها گیسوی سبز فام تو را شانه میکنند
غوغایی ای درخت .
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او خنیا گر غمین
خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو اینجا شب است
و شب زدگانی که چشمشان صبحی ندیده است
تو روز را کجا ؟ خورشید را کجا ؟
در دشت دیده غرق تمنایی ای درخت ؟
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان پیوند میکنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق
که بر جایی ای درخت .
سر برکش ای رمیده که همچون امید ما با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان پیوند میکنی
تو مثل درختی ....مسیحا
با صدات با هزاران آدم ....پیوند برقرار کردی
یه درخت تنومند...
فوق العاده زیبا بود
با این صدای دلنشین زیبایی شعر صد چندان میشود
یک دنیا سپاس
سلام
صداتون زیبا دلنشین و تاثیر گذاره.
انتخاب شعر ها عالیه. منتظر کارهای زیبای بعدیتون هستم
با این دکلمه ها می توان از روی تمام اقیانوسهای بی انتهاااااگشوده بال گذشت...................................
عالی بود