Email: pirbadian@gmail.com
Email: pirbadian@gmail.com
ای شاخه ی شکوفه ی بادام
خوب آمدی
سلام
لبخند می زنی ؟
اما
این باغ بی نجابت
با این شب ملول
زنهار از این نسیمک آرام
وین گاه گه نوازش ایام
بیهوده خنده می زنی افسوس
بفشار در رکاب خموشی
پای درنگ را
باور مکن که ابر
باور مکن که باد
باور مکن که خنده ی خورشید بامداد
من می شناسم این همه نیرنگ و رنگ را
----------------
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت
این فال را برای دلم دید.
دیری است٬
مثل ستاره ها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پر کرده ام٬ ولی
مهلت نمی دهند که مثل کبوتری
در شرم صبح پر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخد
خود را به کاروان برسانم.
اما٬
من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانه ای که با شب می رفت٬این فال را برای دلم دید.
دانلود با لینک مستقیم
کاش میشد
پروانه های شب را
به کلبه ای که خورشید به سقف آن آویزان است
مهمان کرد...
بسیار زیبا و دلنشن .
سپاس.
ممنون مریم خانم
این طبع هنردوست و هنرمند را سپاس
آفرین ها و درودها بر شما
ممنونم
انتخاب شعر خوب،دکلمه بسیار زیبای شما که احساس شاعر را شاید از خود شاعر هم بیشتر منتقل میکند هنرتان را موهبتی میدانم
ممنونم
مشکل دارد...مجددا اپلود بفرمایید لطفا