کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری
سوارانی که در راهند میگویند می باری
تو را چون لحظه های آفتابی دوستت دارم
مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری
مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی
مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری
زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند
و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری
هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد
عطش دارم بگو: کی بر دلم یک ریز می باری
سلام.
لینک صداتون توی این پست مربوط به شعر بعدیه. میشه لطف کنید لینک و خوانش مربوط به این شعر زیبا رو هم بگذارید؟
ممنون برای همه خواندن های خوبتون.
مرسی که گفتین
درست شد
با سلام اسم شاعر رو غلط درج کردین این شعر شاعرش ایشون نیستن.من مطمینم
تو نت اسم ایشون بود لینک معتبر داری بذار