دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست -بیتا امیری-دکلمه رضا پیربادیان


در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی

چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟

باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست

شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند

یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی

دست هایم را بگیری بین دستانی که نیست؟

وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو

پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

میروی و خانه لبریز از نبودت میشود

باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست

#

رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است

باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان



دانلود با لینک مستقیم




شنیدن بازخوانی دوباره این شعر

نظرات 43 + ارسال نظر
جواد دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 00:11 http://emamemanali.blogfa.com/

سلام وخسته نباشید
بسیار دلنشین و زیبا هست دکلمه هاتون واقعا هیچ سایتی مثل این سایت ندیدم که اینهمه دکلم توش باشه و اینهمه زیبا خسته نباشید و خدا قوت میگم بهتون و به من سر بزنید خیلی خوشحال میشم
یاعلی

زنده باشی
چشم

اس ام اس باز جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 14:29 http://sbaz.blogsky.com/

سلام
مطلبت حرف نداشت!
اگه خواستی میتونی از پستای منم استفاده , منم شاید اینکارو کردم ;)

ممنونم

فاطمه دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 23:47

سلام.چرا کم مطلب میذارید خب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رسیده به 400 تا
کمم نیست

مهدی چهارشنبه 5 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 09:32

سلام آقای پیربادیان

با تشکر از دکلمه های زیبایی که اجرا کرده اید و وبلاگ خوبتان.
در اجرای دکلمه این شعر ظاهرا مشکلی پیش آمده چون پس از کلیک بر روی Play صدایی نمی آید و چنانچه بر روی دانلود با لینک مستقیم را بزنم پیغام «صفحه مورد نظر شما پیدا نشد» می دهد.

سلام
احتمالا از خود سایته یا درست میشه یا دوباره آپلود میکنم

علیرضا پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 08:46

با سلام و تشکر از زحمات شما
صدای گرم شما جان تازه ای به این غزلها و اشعار زیبا بخشیده. نفستان مستدام.
ضمنا بیت آخر این غزل با آنچه که خوانش شما تفاوت دارد... دلیلش چیست و درستش کدام است؟

چون همه اینها از وبلاگ ها هست معلوم نیست کدوم درسته

هانیه بهرامی شنبه 29 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 21:12 http://sedayeashena.blogsky.com

سلام آقای پیر بادیان
مثل همیشه زیبا
مدتی کسالت داشتم و نتونستم بیام نت
خوشحالم باز صداتون رو شنیدم

انشالا که رفع شده
ممنونم

سارا یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 13:22 http://zendegiesara.blogfa.com

maryam khanomi دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 13:10

عالی بود

رضا طاوسی دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 15:50 http://2beytiii.blogfa.com

در خیالات خودم ''در'' زیر بارانی که نیست
در اشاره شده اضافه است
باعرض معذرت...

مهدی اکبری جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 20:21

http://hekayathayebaghi.parsiblog.com

ممنون سر میزنم

رضا طاوسی پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 20:53 http://2beytiii.blogfa.com

عالی

آتنا سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:11

سلام. چقدر من با شعر شما اشک ریختم. نفستون طلاست

امیر یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 01:23

اقا پیربادیان عزیز لینک از دست رفته متاسفانه

یکیش کار میکنه

فرهاد آزاد دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 02:09

انسان نازنین جناب پیربادیان
بادرودی صمیمانه وسر شار از سپاس کلام وصدای گرم شما وحسن انتخاب تان در انتخاب شعرهای بسیار زیبایی که به آهنگ دلنواز صدای تان شور وشوقی صد چندان یافته است از نیمه شب تا سحرگاهان مرا برد به سال های دور سرشار از شوق جوانی ام که با هرکلامی قلبم سرشار از شوق واشتیاق می شد...
سپاس وقدردانی بی پایان ام را تقدیم کنم -با این امید ک مورد قبول تان افتد ودر نظر آید -باقی بقایت تان
با احرتام فراوان
فرهاد - آزاد

زنده باشید

پروانه چهارشنبه 20 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 20:14

پاسخ: سخن دل چه راحت روی تار کلامتان زندگی می کند همچو درخت تشنه ای که زیر باران اوای قطره های گریزان به جان می خردوبا عشق می گوید چه زیبا باتنم عجین می شوید باتشکر

زنده باشید

فرهاد آزاد جمعه 29 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 21:31

باسپاس ودست مریزاد بی پایان

زنده باشی

محمدرضا ماندگار جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:49

دکلمه این غزل زیبا در کافه غزل
به آدرس تلگرامی زیر:
کافه غزل

https://telegram.me/kafehGhazal

no name... شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 23:11

عالی بود
مرسی
وصف حال....

مجید شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 23:31

عالی بود این شعر واقعا لذت بردم

رضا پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 16:04

فوق العاده زیبا بود

جهان چهارشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:46

رفت و من در حسرت یکبار دیگر دیدنش
با خیالش منتظر، با چشم گریانی که نیست
آرزو گُم کرده ام ، شب زنده دارم تا سحر
تا ببینم روی چون مهتاب تابانی که نیست
گفتنی ها گفته ام با هر کلام بی صدا
لیک این نا گفته ها را خط پایانی که نیست
سایه گم گشته اش را جستجو کردم ولی
سایه کی پیدا شود در ابر بارانی که نیست
آن صدای مهربان و آن طنین خنده کو
تا شکوفد بر لب چون غنچه خندانی که نیست
من نمیدانم به امید چه باید گفت این افسانه را
یوسف گم گشته باز آید به کنعانی که نیست

قشنگه از کیه؟

یه دختر تنها چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 16:07 http://neurofibromatos.blogfa.com/http://

عالییییییییییییییییییی
بازم از این جور دکلمه ها بخونید

منصوره یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1395 ساعت 01:33

واقعا محشره

Ayda دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:37

عااااااالی

بهنام دانش پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:25 http://behnamdanesh81.mihanblog.com

با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات جنابعالی
..
وبلاگ تون از بهترین وبلاگ هاست و معلوم است که خودتان از بهترین ادم ها.
عرض کوچکی داشتم وان هم این است لطف کنید بنده را با اسم(زندگی صحنه یکتی هنر مندی ماست...)لینک کنید.بنده نیز در هر سه وبلاگم شما لینک کرده و مکرر به شما سر خواهم زد.
مرید شما:بهنام دانش

یاسمن شنبه 11 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 21:33

شعرش عالیه
حرف نداره عاشق:

الهه سادات سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 19:22

خیلی زیباست....
حتی اگه عشقو تجربه نکرده باشی انگار عاشقی...

علی سه‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1397 ساعت 22:41

بسیار زیبا :

محمدرضا سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 03:39

نام شعر:گیسوی ماه


من به دنبال تو جانا، به تو دلباخته ام
غزلی با غم تو در دل خود ساخته ام

من همانم که تو گر روسری ات باز کنی
بین موهای تو معبودی دگر یافته ام

دم به دم لحظه به لحظه به تو فکرم مشغول
پا به پا در ره تو با رقبا تاخته ام

در خیالم من بیچاره در این ظلمت شب
موی زیبای تو با دست خودم بافته ام

بیت بیت غزلم درد مرا شرح دهد
همه عمرم زِ خدا مهر تو را خواسته ام


#م_ر

م فرح پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 22:07

به چه زیبا گفتی،رسی خانه از خیابانی که نیست
این دل شیدای تو ،خستگی هایش ز چیست......
خنده ات از بهر حال بهترت هم گر که نیست......
جان من آن چای بی فنجان بگو از بهر چیست....
شعر میخوانی برایم گل به گلدان میکنی..........
چشم میدوزی به چشمم بغضت آخر بهر چیست.
ناگزیر از رفتنم همچو آن مرغی که در فصل خزان
بایدش رفتن بود!!!!علتش دانی که چیست!!!!!!
عشق را آسانی نباشد ای گل بی گلدان من......
در شگفتم از تو آخر پرسشت از بهر چیست....

Ayda دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 23:45

عالی بود...من عاشق این شعرم....

سارا پنج‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 12:48

با سلام
دکلمه تون عالیه ... سالهاست بیاد خواهر فوت شده ام این دکلمه رو میخونم و اشک میریزم ... عاشقشم

خدا رحمتشون کنه

مهدی سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1397 ساعت 08:12

خانم بیتا امیری و آقای پیربادیان این شعر بارها اشک منو در آورد. چه تصور قشنگی...خداییش خیلی عالی خیلی عالی

مجتبی یکشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 21:01

این عزل احساس هرخوننده ای را برمی انگیزد
هرمسرعش یه داستانگ کوتاه و ویه تابلو زیباتر
من هرچند مدت یکبار مرور میکنم وبمن آرامش میده.
عالی ..عالی عالی.

حمید سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 16:57

از این زیباتر هم میشه سرود؟!

Aram شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 15:27

سلام میشه موسیقی بیکلام درخیالات خودم رو بزارید

محسن چهارشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1399 ساعت 09:28

....
بعد تو،این کار هر روز من است
باور این که نباشی،کار آسانی که نیست....
این روزها در تلاطم ذهن و افکارم
میگذرد از خاطرم یاد چشمانى که نیست
در این هواى سرد و سرماى زمستان
گرم میشود دستانم با یاد دستانى که نیست
میخورم زین جام شراب در شب مهتابم
مست میشوم ز شهد لبهایى که نیست
در خیال و کلبه چوبى که در ذهن ساخته ام
غرق میشوم در آغوش گرم یارى که نیست
عشق تو نشد نصیبم من به رقیبم باختم
اخر بى تو ماندن کار آسانى که نیست
میروم ز دنیا و در برزخ میمانم
آخر این زندگى جاودانه که نیست


محسن قادری *

زهرا یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1399 ساعت 01:21

سلام
با تشکر از شعر زیباتون
ممکنه اهنگ زیر متن رو بگین چجور باید ب دست بیاریم؟

aAzit سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1400 ساعت 23:48 http://Jravatar.Com

دلگیرم ز روزگار بی وفا
حیرانم چگونه زنده ام با این همه جفا
کردم عادت به نداشتنت
چشم هایم خیسو جدا ز آغوش و تنت
حیرانو سرگشته ام از این سر نوشت
که چگونه تو را ز من جدا نوشت
غمیگنم از این همه بی قراری
توچه دل سنگی داری
دلگیرم ز این تقدیر
نمیدانم تقدیر است یا تقصیر

#azita#

شاعر مریض دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 12:21

می روی با تاب گیسو تا که بی تابم کنی
آه ز دستت ، کو آن تابهای گیسویی که نیست
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
سنگدل ، این زودتر میخواستی ، جانم که نیست

جهان دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 18:48

یادمان باشد که قطعه (با خیالات خودم...) را خانم بی تا امیری از زبان همسر یک شهید سروده اند.

محمدعلی حیدری یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 13:30

این بیت را هم من با اجازه اضافه کردم :

باز میپرسی چرا حالت چنین آشفته است
داغ این غم روی دل از هجر جانانی که نیست .

محمود رضا صیانت شنبه 24 دی‌ماه سال 1401 ساعت 21:06

خیلی خیلی خیلی شعر زیبایی سروده خانم بیتا امیری واقعا لذت بردم احسنت عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد