دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

پیاده امده بودم پیاده خواهم رفت- کاظم کاظمی-دکلمه رضا پیربادیان

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌

پیاده آمده‌ بودم‌، پیاده خواهم رفت‌

طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد

و سفره‌ای که تهی ‌بود، بسته خواهدشد

و در حوالی شبهای عید، همسایه‌!

صدای گریه نخواهی شنید، همسایه‌!

همان غریبه که قلک نداشت‌، خواهد رفت‌

و کودکی که عروسک نداشت‌، خواهد رفت‌

 

 

منم تمام افق را به رنج گردیده‌،

منم که هر که مرا دیده‌، در گذر دیده‌

منم که نانی اگر داشتم‌، از آجر بود

و سفره‌ام ـ که نبود ـ از گرسنگی پر بود

به هرچه آینه‌، تصویری از شکست من است‌

به سنگ‌ سنگ بناها، نشان دست من است‌

اگر به لطف و اگر قهر، می ‌شناسندم‌

تمام مردم این شهر، می ‌شناسندم‌

من ایستادم‌، اگر پشت آسمان خم شد

نماز خواندم‌، اگر دهر ابن ‌ملجم شد

 

 

طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد

و سفره‌ام که تهی بود، بسته خواهد شد

غروب در نفس گرم جاده خواهم ‌رفت‌

پیاده آمده‌ بودم‌، پیاده خواهم ‌رفت‌



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

نظرات 1 + ارسال نظر
حمیدرضا چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1394 ساعت 18:22

خیلی عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد