جهان را بنگر سراسر
که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود
از خویش بیگانه است. و ما را بنگر
بیدار
که هُشیوارانِ غمِ خویشیم.
خشمآگین و پرخاشگر
از اندوهِ تلخِ خویش پاسداری میکنیم،
نگهبانِ عبوسِ رنجِ خویشیم
تا از قابِ سیاهِ وظیفهیی که بر گِردِ آن کشیدهایم
خطا نکند. و جهان را بنگر
جهان را
در رخوتِ معصومانهی خوابش
که از خویش چه بیگانه است! □ ماه میگذرد
در انتهای مدارِ سردش.
ما ماندهایم و
روز
نمیآید.
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
سلام و وقت به خیر
وبلاگ تان زیباست و مطالبش دلنشین پر محتوا
موفق باشید
عاالی بود استاد به ننظر من صداتون ازشاملو بهتره