دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاست
...
گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداست
ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم زانسان، ولی آینده ماراست
دور از نوازشهای دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذار دستت راز دستم را بداندبی هیچ پروایی که دست عشق با ماست
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
دانلود بازخوانی با صدای رضا پیربادیان
زخمی از تیشه ی احساس، مرا کرد تهی
منِ من ریخت واین اشک مرا تاوان است
بسیاااااااااااااااار زیباااااااااااااااست
چقدر با احساس اجرا کردید
هزااااااااااار باااااااااااار دوسش داشتم
تشکر
احتمالا شمام مثل من صرفه جو هستید در استفاده از ایکن