دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

فراموش می شوم - لیلا کردبچه -دکلمه رضا پیربادیان



فراموش می شوم
راحت تر از ردپایی بر برف
که زیر برفی تازه دفن می شود
راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا
که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
و راحت تر از آنکه فکر کنی
فراموش می شوم
و چقدر دروغ گفتن در پاییز راحت است !
وقتی یادت نمی آید
کدام یکشنبه عاشق ترین زن دنیا بودم
و کدام یکشنبه پیراهنت آنقدر آبی بود
یادت نمی آید
و سال هاست کنار همین شعر ایستاده ام
و هی به ساعتی نگاه می کنم که عقربه هایش
درست روی شش از کار افتاده اند
( یادم نبود
 پاییز فصلی است
 که تمام درختان خواب آن را دیده اند  )
اینجا کجاست ،
کدام روزِ کدام سال است ،
من کی ام ؟
من حتی نام خودم را فراموش کرده ام
می ترسم یکی بیاید و
با اولین اسمی که صدا می زند لیلا شوم
می ترسم
پیراهن آبی پوشیده باشد
و یادش نباشد دیگر
« چنانکه افتد و دانی » برای من دیر است
و آنوقت
با عریانی پیرم چه خواهی کرد ؟
اگر فراموش کرده باشی قرارهایمان را
فراموش کرده ایم ...

 
 
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

نگاه میکنی به من-لیلا کردبچه-دکلمه رضا پیربادیان

یک روز سطری از این شعر
مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
واژه ها برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند
و فکر می کنی
چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟


- نگاهم می کنی
و چشم هایت چقدر خسته اند !
انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند ..


نگاه می کنی به من
برفی که بر موهایم باریده
راه تمام آشنایی ها را بسته است
انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند
که نوازشی را یادت بیاورند
و تمام این سال ها
آنقدر میان خطوط موازی دفترم
دست به عصا راه رفته ام
که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست ..


نگاه می کنی به خودت
که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای
و لرزش لب هایش را انکار می کنی
میان سطرهایش راه می روی
و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی ..




شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان