من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقانه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات
باشد که بی بهانه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
عمیقا لطیف بود ...شعر و احیا کرد انگار بارانی بود که روی سر شعر ریخته و تلطیفش کرده و رشد داده بهش...
وه چه موسیقی ای...
واقعا حظ بردم...
خیلیییییییییییی خیلییییییییییییی خیلیییییییییییی فوق العادهههههههههههه اینو دکلمه کردین............
یه آرامش خیلیییییییی خوبی تو صداتونه تو این دکلمه..........عاشقشممممممممممممم
مرسییییییییی..........عالیهههههههه
قرب تو را دلیل همین بس بوَد که من
افتاده ام به یاد تو هر جا نشسته ام!
مسیحا
دلم گرفته
چرا دوباره شعر عاشقانه دکلمه کردی
حیف غمی که تو صداته نیست
ازعشق نگو....دکلمه نکن
.....مسیحا من اینارو دارم با گریه برات تایپ میکنم
بزن چنگ در پرده ارغنون
رهایم کن از چنگ دنیای دون
تو را می شناسم تو از نسل آیینه هایی
خیلی قشنگه
واقعا شعر زیبایی هستش .
من یکی از شاگر داشم