از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی ات کنند
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
شنیدن باز خوانی دکلمه با صدای رضا پیربادیان
ای گل گمان (مبر)_ یک نقطه بیش (فرق)_ گاهی بهانه (است)
ممنون