ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها؟
زآن سوی او چندان وفا، زین سوی تو چندین جفا
زآن سوی او چندان کَرَم، زین سو خلاف و بیش و کم
زآن سوی او چندان نِعَم، زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زآن سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
چندین چشش از بهر چه؟ تا جان تلخت خوش شود
چندین کشش از بهر چه؟ تا دررسی در اولیا
از بد پشیمان میشوی، الله گویان میشوی
آن دم تو را او میکُشد، تا وارهاند مر تو را
از جرم ترسان میشوی، وز چاره پرسان میشوی
آن لحظه ترساننده را با خود نمیبینی چرا؟
چندان دعا کن در نهان، چندان بنال اندر شبان
کز گنبد هفت آسمان در گوش تو آید صدا
بانگ شُعَیب و نالهاش، وآن اشک همچون ژالهاش
چون شد ز حد از آسمان، آمد سحرگاهش ندا
: «گر مجرمی، بخشیدمت؛ وز جرم آمرزیدمت فردوس خواهی، دادمت؛ خامش رها کن این دعا»
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
من عاشق سریال کت حادویی هسستم