پاییز کوچک من،
گنجایش هزار بهار،
گنجایش هزار شکفتن دارد
وقتی به باغچه مینگرم
روح عظیم «مولانا» را میبینم
که با قبای افشان
و دفتر کبیرش
زیر درختهای گلابی
قدم میزند
و برگهای خشک
زیر قدمهایش شاعر میشوند
وقتی به باغچه مینگرم
«بودا» حلول میکند
در قامت تمام نیلوفرها
وقتی به باغچه مینگرم
پاییز «نیروانا» ست
پاییز نی زنی است
که سحر سادهی نفسش را
در ذرههای باغ
دمیده است
و میزند
که سرو
به رقص آید
£
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگهاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفتهام را
در خوشترین زمینه به گردش برم
و از درختهای باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا
بیرنگی را
میبینند
در طیف عارفانهی پاییز؟
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
برویم زیر پاییز تمام درختان جهان قدم بزنیم . آنجا که نور آگاهی درطیف عارفانه ی پاییز نمایان است .
پاییز را دوست دارم
اما وقتی با صدایتان به آن می نگرم
خیلی زیباتر به نظر می رسد ...
ممنون .
فرقی نمیکند که کجا متولد شده باشی
مهم این است که آمده ای
تا قصه ی ناسروده ای را بسرایی
در ناکجا آباد این کویر بی نشان
مهم این است که خودت باشی
قصه ات را شبیه خودت
شبیه زیباترین غزل جهان بنویس
**********************************
امروز زادروزمه . خوشحال میشم در مهمونیه خودمونیم شرکت کنی
من آن بانوی"پاییزم"..
من از احساس لبریزم...
دمی با باد میرقصم...
گهی غمگین و تاریکم...
گهی بارانی ام، خیسم...
و گه گاهی به یاد عشق...
تمام غصه ها را برگ میریزم...
نفسهایم اگر سرد است...
تمام برگ هایم گرم و تب دار است...
چو آتش رنگ های سرخ و نارنجی به تن دارم...
گهی یک قاب رویایی میان کوچه باغی ساکت و غمگین...
گهی یک منظره در دستهای آن خیابانی...
که نم دار از حضور خیس باران است...
نگو پاییز دلگیر است افسرده...
که در آن وصل و هجران هر دو زیبا است و رویایی...
منم بانوی "پاییزی
من عاااااااااااشق پایییییییییییییزم
هزاااااااااااااااار باااااااااااااار دوسش داشتم زیباااااااااااااااا بود
سپاسگزارم