الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
امشب بسیار شنیدمت بیاد شبهایی که فریار،علیرضا و دوستان بسیار شعر خوندیم مانا باشی رضا جان
زنده باشی

بارها و بارها گوش دادم


دلت سرشار ازآرامش
بسیار زیبا بود...
صداتون به ادم ارامش خاصی میده
با سلام خدمت شما ،،،،راستشو بخواهید من عاشق شاعر بزرگمون حافظ هستم ،،،اتفاقا در شیراز زندگی میکنم و گاه وقتی با خانواده به حافظ می رویم :-*
به به شیراز




من صدا نداشتم چجوری شنیدید



