تو نیستی
این باران بیهوده میبارد
ما خیس نخواهیم شد.
بیهوده این رودخانهی بزرگ
موج برمیدارد و میدرخشد
ما بر ساحل آن نخواهیم نشست.
جادهها که امتداد مییابند
بیهوده خود را خسته میکنند
ما با هم در آنها راه نخواهیم رفت.
دلتنگیها، غریبیها هم بیهوده است
ما از هم خیلی فاصله داریم
نخواهیم گریست .
بیهوده تو را دوست دارم بیهوده زندگی میکنم
این زندگی را قسمت نخواهیم کرد…
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
درود
با سپاس، عالی بود
تا بر لبِ تو زمزمه ی عاشقانه هاست
با من هوای غرق شدن در ترانه هاست
عاشق شدن چه حال غریبی ست،خوبِ من!
لرزیدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست!
بایک نگاهِ ساده دل از دست می دهم
دنیا همین معاشقه ی دام ودانه هاست !
باران دوباره برتنِ من بوسه می زَنَد
وقتی که چشمهای تو غرقِ نشانه هاست
تکرار ویاس، نقطه ِ پایانِ زندگی است
دنیا فضای تجربه ی نوبرانه هاست
دیگر برادرانه به چاهش میفکنید
یوسف، اسیرِ چاه زَنَخدانِ چانه هاست
اینجا غریبه نیست ، برایم سُخن بگو!
هنگامِ فاش کردنِ آن محرمانه هاست…!
یدالله گودرزی