تنها
اگر دمی
کوتاه آیم از تکرارِ این پیشِ پا افتادهترین سخن که «دوستت میدارم»
چون تندیسی بیثبات بر پایههای ماسه
به خاک درمیغلتی
و پیش از آنکه لطمهی درد درهمات شکند
به سکوت
میپیوندی.
پس، از تو چه خواهد ماند
چون من بگذرم؟
تعویذِ ناگزیرِ تداومِ تو
تنها
تکرارِ «دوستت میدارم» است؟
با اینهمه
بغضم اگر بترکد… ــ
نه
پَرِّ کاهی حتا بر آب بنخواهد رفت
میدانم!
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
معشوق من ! بگذار زنگ ساعتت باشم
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
بخشی از پرده سوم صحنه یکم هملت اثر شکسپیر ترجمه م.ا.به آذین
بودن یا نبودن، حرف در همین است آیا بزرگواری آدمی بیشتر در آن است که زخم فلاخن و تیر بخت ستمپیشه را تاب آورد، یا آن که در برابر دریائی فتنه و آشوب سلاح بر گیرد و با ایستادگی خویش بدان همه پایان دهد؟ مردن، خفتن؛ نهبیش؛ و پنداری که ما با خواب به دردهای قلب و هزاران آسیب طبیعی که نصیب تن آدمی است پایان میدهیم؛ چنین فرجامی سخت خواستنی است. مردن، خفتن؛ خفتن، شاید هم خواب دیدن؛ آه، دشواری کار همین جاست. زیرا تصور آن که در این خواب مرگ، پس ازآن که از این هیاهوی کشنده فارغ شدیم، چه رویاهائی بسراغمان توانند آمد میباید ما را در عزم خود سست کند. و همین موجب میشود که عمر مصایب تا بدین حددراز باشد. براستی، چه کسی به تازیانهها و خواریهای زمانه و بیداد ستمگران و اهانت مردم خودبین و دلهرة عشق خوار داشته و دیرجنبی قانون و گستاخی دیوانیان و پاسخ ردی که شایستگان شکیبا از فرومایگان میشنوند تن میداد و حال آن که میتوانست خود را با خنجری برهنه آسوده سازد؟ چه کسی زیر چنین باری میرفت و عرقریزان از زندگی توانفرسا ناله میکرد، مگر بدانرو که هراس چیزی پس از مرگ، این سرزمین ناشناخته که هیچ مسافری دوباره از مرز آن بازنیامده است،اراده را سرگشته میدارد و موجب میشود تا بدبختیهائی را که بدان دچاریم تحمل کنیم و بسوی دیگر بلاها که چیزی از چگونگیشان نمیدانیم نگریزیم. پس ادراک است که ما همه را بزدل میگرداند؛ بدینسان رنگ اصلی عزم از سایة نزار اندیشه که بر آن میافتد بیماگونه مینماید و کارهای بزرگ و خطیر بههمین سبب از مسیر خود منحرف میگردد و حتی نام عمل را از دست میدهد. دیگر دم فروبندیم! اینک افلیای زیبا! ای پری رو، در نیایشهای خود گناهان من همه را به یاد آر.
بعلاوه دیالوگ های هملت و افیلیا
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
و صدای باد هر دم دلگزاتر؛
در صدای باد بانگ او رها تر،
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها،
آی آدمها!
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
کوره ی خورشید هم، چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
پادشاه فصلها، پاییز
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان