-
شکوفه های هلو رستــه روی پیرهنت-حسین منزوی-دکلمه رضا پیربادیان
شنبه 5 فروردینماه سال 1396 12:55
شکوفه های هلو رستــه روی پیرهنت دوباره صورتـــی ِ صورتی است باغ تنت دوباره خواب مــرا مــی برد کــــه تا ببرد به روز صورتی ات - رنگ مهربان شدنت چه روزی ، آه چه روزی! که هر نسیم وزید گلـــی سپرد بــــه من پیش رنگ پیــرهنت چه روزی ، آه چه روزی! که هر پرنده رسید نُکــی بــــه پنـــــــجره زد پیش بـــاز در زدنت تـــــو...
-
رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای-شهراد میدری-دکلمه رضا پیربادیان
شنبه 5 فروردینماه سال 1396 12:53
رقص کنان با دف و سنتور و سه تار آمده ای مست و خرامانی و از باغِ انار آمده ای سیب لب و سُنبله مو، ساقه طلا سرکه سبو سبزه قدم از همه سو، سویِ قرار آمده ای تنگِ عسل پیرهنت، ماهیِ قرمز دهنت رودی و با موجِ تنت باز کنار آمده ای شانه به گیسو زده و سُرمه یِ آهو زده و ماه به یکسو زده و رویِ مدار آمده ای خرمنِ ابریشمِ تر، ریخته...
-
برخیز و مخور غم جهان گذران-خیام-دکلمه رضا پیربادیان
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1396 12:20
برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت بتو خود نیامدی از دگران ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر...
-
بیا ... اعتماد بزرگ-سید علی صالحی-دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1395 13:23
عزیزم ... درمانبخشِ زخمهای دیرین من ! شفاخوانِ شبِ گریهها،"ریرا" ! پس کی خواهی آمد؟ من خستهام، خرابم، خُرد و خرابم کردهاند... دیگر این کلماتِ ساکت و صبور هم فهمیدهاند . هی دَر هَم شکنندهی تبِ من و تاریکیِ مردمان ! هی دَر هَم شکنندهی ترسِ من و تنهاییِ مردمان ! بیاااااا...! بیااااا...! عشق پیش بیاور،...
-
آغوش من دروازه های تخت جمشید است-رویا ابراهیمی-دکلمه رضا پیربادیان
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1395 20:21
آغوش من دروازه های تخت جمشید است می خواستم تو پادشاه کشورم باشی آتش کشیدی پایتخت شور و شعرم را افسوس که می خواستی اسکندرم باشی این روزها حتی شبیه سایه ات هم نیست مردی که یک شب بهترین تعبیر خوابم بود مردی که با آن جذبه چشم رضاخانیش یک روز تنها علت کشف حجابم بود در بازوانت قتلگاه کوچکی داری لبخند غارت می کند آن اخم...
-
به نام خداوند جان و خرد-فردوسی-دکلمه رضا پیربادیان
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1395 20:19
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر ز نام و نشان و گمان برترست نگارندهٔ بر شده پیکرست به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه سخن هر چه زین...
-
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم-حافظ-دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1395 20:30
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامۀ کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد، مصلحت آن است که مطلق نکنیم رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم شاه اگر جرعۀ رندان نه به حرمت نوشد التفاتش به می صاف مروق نکنیم خوش برانیم جهان در نظر راهروان فکر اسب سیه و زین مغرق...
-
حرف بسیار است اما اهل گفتن نیستم!-لیلا مهذب-دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 9 اسفندماه سال 1395 20:28
حرف بسیار است اما اهل گفتن نیستم! با دلم درگیرم... آری! با تو دشمن نیستم! ساده میگویم... تو را اینروزها گم کردهام! چند روزی میشود در قید بودن نیستم! این که از او مینویسم در غزلهایم تویی! آن که از او مینویسی همچنان من نیستم! روح بیآلایشم را چشمهایت حس نکرد! هیچگاه این را نفهمیدی فقط تن نیستم! حرفهایم را...
-
ایوان و غروب و قمر و فاخته باشد-شهراد میدری-دکلمه رضا پیربادیان
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1395 15:29
ایوان و غروب و قمر و فاخته باشد قالیچه ی ابریشمی انداخته باشد قوریّ گل سرخ و سماور، دو سه فنجان حافظ به غزلخوانی پرداخته باشد هی نم نم باران و سرانگشت به شیشه هی باد به هر خاطره ای تاخته باشد کالسکه ای از خش خش هر برگ بیاید یک باغ به لبخند تو دل باخته باشد تو فکر کنی اینهمه سالی که گذشته ست شاید که تو را آینه نشناخته...
-
ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من-سعدی-دکلمه رضا پیربادیان
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1395 15:27
ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من سوزناک افتاده چون پروانهام در پای تو خود نمیسوزد دلت چون شمع بر بالین من تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مروی پرده بردار ای بهار و لاله و نسرین من گر به رعنایی برون آیی دریغا...
-
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم-فریدون مشیری-دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1395 00:34
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو کیستی که من از موج هر تبسم تو بسان قایق سر گشته روی گردابم من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آه تو دوردست امیدی و پای من خسته است چراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه مدام پیش نگاهی مدام پیش...
-
دلتنگ خاطرات توام دم به دم رفیق -محمدسعید شاد-دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1395 00:33
دلتنگ خاطرات توام دم به دم رفیق حمدی بخوان و در دل تنگم بدم رفیق یارانِ بیمضایقه تبدیل میشوند هنگام دشمنیست، نیُفت از قلم رفیق چشمان بیتفاوتم از ناگهان تهیست دیگر نه شانه مانده برایم نه غم رفیق رامشگران سکوت جهان را نواختند در پنجگاه دلهره با زیر و بم رفیق حرفی نماندهاست و گلویی که تر کنیم یعنی رسیدهایم به...
-
می خواهم بگویم سلام-سید علی صالحی-دکلمه رضا پیربادیان
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1395 19:25
اگر سکوت این گستره ی بی ستاره مجالی دهد می خواهم بگویم سلام اگر دلواپسی آن همه ترانه ی بی تعبیر مهلتی دهد می خواهم از بی پناهی پروانه برایت بگویم از کوچه های بی چراغ از این حصار از این ترانه ی تار مدتی بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمی رفت کم کم این حکایت دیده و دل که ورد زبان کوچه نشینان است باورم شده بود باورم شده...
-
آخرین روزهای اسفند است-شفیعی کدکنی -دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1395 13:19
آخرین روزهای اسفند است از سر شاخ این برهنه چنار مرغکی با ترنمی بیدار می زند نغمه ، نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه های بهار ؟ دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
-
کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم-فرشاد هاشمی زاده -دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1395 13:17
کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم حس خوبیست که من اینهمه بی آزارم عشق احساس قشنگیست ولی من شخصا دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم یائسه نیست دلم ذائقه ام احساسی ست این دروغ است که عاشق زده ای بیمارم خوش ندارم به کسی قولی وقلبی بدهم که به یک حادثه روزی دل ازاو بردارم این دلیلی ست که در این سفر تنهایی از مسیری که به عشقی...
-
بیا برگردیم به قدیم تر ها-فاطمه صابری نیا-دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1395 13:15
بیا برگردیم به قدیم تر ها... نه آنقدر دور که توی قحطیِ زمانِ احمدشاه بیوفتیم نه آنقدر نزدیک که سیاهچاله یِ دیوارهایِ مجازی عشقمان را قورت بدهد.... حوالیِ دهه یِ شصت یا پنجاه.... تویِ یک شبِ"برف تا کمــر باریده" عقدمان را ببندند... دست به دستمان بدهندُ برویم پیِ زندگیمان راستش"دوستت دارم"هایِ با...
-
از سر عادت نیست-عباس معروفی-دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1395 13:13
از سر عادت نیست که وقتی میروی تا دم در همراهیات میکنم و بعد تا آخرین چشمانداز تا جایی که سر میچرخانی لبخند میزنی مبهوت راه رفتنت میشوم باز آخر چیزی از دلم کنده میشود که میخواهم با چشمهام نگهش دارم لعنت به رفتنت که قشنگ میروی از سر عادت نیست که هیچوقت باهات خداحافظی نمیکنم عشق من! رفتنت همیشه یعنی برگشتن از...
-
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست-مرتضی مهرعلیزاده-دکلمه رضا پیربادیان
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1395 23:05
گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست حتی گره اخم خدا واشدنی نیست از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار رویای قشنگیست و اما شدنی نیست از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم اندازه ی این عشق که...
-
ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ-الهام اسلامی-دکلمه رضا پیربادیان
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1395 14:12
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯼ ﺍﺑﺮﯾﺸﻤﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﺷﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ! ﺑﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ ﮐﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺶ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ... ﻭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ! ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻟﮕﯿﺮﻧﺪ ... ﻣﻦ ﺟﻐﺪ ﭘﯿﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ، ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ! ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺭﻭﯾﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎ ﮔﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺯﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ...
-
با تو شب ارغوانی می گذرد-کیومرث منشی زاده -دکلمه رضا پیربادیان
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 13:37
با تو شب ارغوانی می گذرد و ماه در عسل . باران در چشم های توست و سبزه ، در باران سبز تر است . می آیی می آیی و در برابر تو سرو کوتاه می آید . می آیی با دامنی برنگ چرم بلغاری وبا دست هایی لبریز از بنفشه و یاس بنفش تمدن از دست آغاز شد و سخاوت از دست های تو . در عشق دست های مرا تا که تو از پشت بسته ای از من مخواه عشق . از...
-
ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﻗﻮﻃﯽ ﺳﺮﺧﺎﺏ ﻣﺮﺍ-سیمین بهبهانی-دکلمه رضا پیربادیان
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 13:35
ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﻗﻮﻃﯽ ﺳﺮﺧﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺯﻧﻢ ﺭﻧﮓ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺭﻧﮕﯽ ِ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﻭﻏﻦ ، ﺗﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﭼﻬﺮﻩ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﻋﻄﺮ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﯿﻦ ﺳﺎﺯﻡ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﯼ ﺗﻨﮕﻢ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﺗﻮﺭ ﮐﻪ ﻋﺮﯾﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧَﻤَﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺑﺨﺸﻢ ﻫﻮﺱ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﻭ ﺁﺷﻮﺑﮕﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﭘﺴﺘﺎﻥ ﺑﺨﺸﻢ ﺑﺪﻩ ﺁﻥ ﺟﺎﻡ ﮐﻪ...
-
تنها عشق باشد-پابلو نرودا -ترجمه بینش پژوه-دکلمه رضا پیربادیان
شنبه 2 بهمنماه سال 1395 00:01
آغاز را با بوسهای که طولانیترین راههاست در مینوردیم با بوسهای از من، تا تو ای عشق من! در آمیخته از ساقهها تا ریشههامان در پیوند یکی نگاه از اعماق تو تا ژرفنای من. و این چنین من و تو و عشق هر سه با همیم تا بتوانیم هر سه با هم باشیم تا بتواند فقط من فقط تو تنها عشق باشد. دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
-
یخ کرده ام ! اما نه از سوز زمستان !- محمد علی بهمنی-دکلمه رضا پیربادیان
جمعه 1 بهمنماه سال 1395 23:58
یخ کرده ام ! اما نه از سوز زمستان ! اما نه از شب پرسه های زیر باران یخ کرده ام یخ کردنی در تب ، تبی که جسمم نه دارد باورم می سوزد از آن یخ کرده ام اما تو ای دست نوازش روح یخی را با چنین شولا مپوشان گرمم نخواهی کرد و فرقی هم ندارد یخ بسته ای پوشیده باشد یا که عریان یخ کرده ام چون قطب آری این چنین است وقتی نمی تابی تو...
-
مخوان ای کولی پاییز!-نعمت میرزا زاده-دکلمه رضا پیربادیان
چهارشنبه 29 دیماه سال 1395 00:39
مخوان ای کولی پاییز! سرود سرد غمگینت -در این بغض کبود شام- خروش خستهی آه مرا ماند به تصویر کبود جنگل سبز امید من که میسوزد چنین ناکام مخوان ای کولی پاییز! غریو شیونت ای نوحهخوان دورهگرد کوچههای باغ به سوگ برگریز نابههنگام کدامین سبز امید است؟ در این پاییز-در پاییز ماه و سال- در این پرپر هزاران باغ در این...
-
از تربت فروغ می آیم-اسماعیل خوئی-دکلمه رضا پیربادیان
سهشنبه 21 دیماه سال 1395 13:01
از تربت فروغ می آیم، تاریک، هرگز ندیده بودم ابری چتر هزار پاره ی اندوهش را بر غربت جماعت تنهایان آنگونه مهربان بگشاید، آنگونه پر نثار. آیا شیرین ترین تغزل وحدت را در سوگ باید گریستن؟ من مرگ را از دور می شناسم. آری، ولی چگونه تواند بود کان عطر بیکرانه نباشد؟ باور نمی کنم کز تربت فروغ می آیم. آن عطر پر حرارت بالغ گویی...
-
پس زندهباد امید!-سید علی صالحی-دکلمه رضا پیربادیان
سهشنبه 21 دیماه سال 1395 12:58
در ازدحامِ این همه ظلمتِ بیعصا چراغِ راهم را از من گرفتهاند اما من دیوار به دیوار از لمسِ معطرِ ماه به سایهروشنِ خانه باز خواهم گشت. پس زندهباد امید! در تکلمِ کورباشِ کلمات چشمهای خستهی مرا از من گرفتهاند اما من اشاره به اشاره از حیرتِ بیباورِ شب به تشخیصِ روشنِ روز خواهم رسید. پس زندهباد امید! در تحملِ...
-
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک-حافظ-دکلمه رضا پیربادیان
جمعه 17 دیماه سال 1395 10:58
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده میدارد و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به که...
-
یله کن روی سینه ام لیلا-حسن روشان-دکلمه رضا پیربادیان
جمعه 17 دیماه سال 1395 10:53
یله کن روی سینه ام لیلا، رمه های رمیده ی مو را دوست دارم که گم شوم تا صبح، شب دنباله دار گیسو را دست های مرا بگیر و ببر نرم نرمک کمی قدم بزنیم بین این بافه های تو در تو، خلوت باغهای لیمو را پرم از جاده جاده دلتنگی پرم از کوچه کوچه تنهایی بنشین مویه مویه شانه کنم بافه ی گیسوان خوشبو را خسته از روزهای دلتنگی شانه ام سهم...
-
کاش چون پاییز بودم-فروغ فرخزاد-دکلمه رضا پیربادیان
چهارشنبه 1 دیماه سال 1395 12:08
کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم. برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد, آفتاب دیدگانم سرد می شد, آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد. وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم, وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم, شاعری در چشم...
-
زیبا ترین تماشاست-شاملو-دکلمه رضا پیربادیان
دوشنبه 29 آذرماه سال 1395 00:43
زیبا ترین تماشاست وقتی شبانه بادها از شش جهت به سوی تو می ایند، و از شکوهمندی یاس انگیزش پرواز ِشامگاهی ِدرناها را پنداری یکسر به سوی ماه است. زنگار خورده باشد بی حاصل هر چند از دیر باز آن چنگ تیز پاسخ ِ احساس در قعر جان ِ تو، ـ پرواز شامگاهی درناها و باز گشت بادها در گور خاطر تو غباری از سنگی می روبد، چیزنهفته ئی ت...