دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

تو نیستی‌-عزیز نسین-دکلمه رضا پیربادیان

تو نیستی‌
این‌ باران‌ بی‌هوده‌ می‌بارد
ما خیس‌ نخواهیم‌ شد.

بی‌هوده‌ این‌ رودخانه‌ی‌ بزرگ‌
موج‌ برمی‌دارد و می‌درخشد
ما بر ساحل‌ آن‌ نخواهیم‌ نشست‌.

جاده‌ها که‌ امتداد می‌یابند
بی‌هوده‌ خود را خسته‌ می‌کنند
ما با هم‌ در آن‌ها راه‌ نخواهیم‌ رفت‌.

دل‌تنگی‌ها، غریبی‌ها هم‌ بی‌هوده‌ است‌
ما از هم‌ خیلی‌ فاصله‌ داریم‌
نخواهیم‌ گریست .

بی‌هوده‌ تو را دوست‌ دارم ‌

بی‌هوده‌ زندگی‌ می‌کنم‌


این‌ زندگی‌ را قسمت‌ نخواهیم‌ کرد…





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

ای مهربانتر از برگ در بوسه های باران-شفیعی کدکنی-دکلمه رضا پیربادیان

‍  ای مهربانتر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

آئینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت صبح ستاره باران

بازآ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

ای جویبار جاری!زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بیشماران

گفتی به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من وتوبسیاربودند ونقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران

وین نغمه محبت بعد از من وتو ماند

تا در زمانه باقیست آواز باد و باران




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


چه خوب میشد -سید علی صالحی-دکلمه رضا پیربادیان

چه خوب میشد همین لحظه
یک اتفاقی میافتاد
مثلا باد میآمد
میرفت باغهای بالا را دور میزد
برمیگشت، خاک را بو میکرد،
و از کنارِ شمشادهای شکسته
بوی خوش آب و
خبر از هوای حامله میآورد.

شمعدانیهای بالِ چینهی مهتاب
تب دارند، تشنهاند، بیترانهاند.
اصلا باد
چرا از چیزی شبیه باران نمیخواند!
آخر چهقدر
تا کی باید با این چراغِ ترسو
هی از ترسِ شب و
هقهقِ گریه گفت و گو کنیم؟
پس کی میآید همان که میگویند
دریا را با خود خواهد آورد!؟

مادرم میگوید
برای شنیدنِ آوازِ آینه نباید عجله کرد،
بالاخره میآید
کسی که با زورقِ آوازهاش
دریا را با خود خواهد آورد.

میآید با آسمانِ بلند هم
به بحثِ روشنِ باران خواهد نشست
میگوید این شمعدانیها تب دارند
این باغها تشنه و
این شمشادها بیترانهاند

کاری باید کرد!





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم-حافظ-رضا پیربادیان

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم

همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد

گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه

کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار

این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست

نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان