دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

هیچ چیز مدید نمی‌پاید- کنستانتین کاوافی-دکلمه رضا پیربادیان

هر چند طولانی ، به یقین هیچ چیز مدید نمی‌پاید

بوضوح نشان می‌دهد این را سالیانی که آزموده‌ام .

گسیخته است ساعت و _ زمان گریخته آن دم که سرنوشت _

به ناگهانی ِ اندکی، تقدیر می‌کند بر شگفتی ِحیات _ پایان را _

بِقوّت عطرهای تندی که مست‌مان می‌کرد

به شکوه تختی که بران آرمیدیم

به لذتی که با بدن‌هامان چشیدیم .

پژواک ِ روزهای هوس آلودی بسویم می‌سُرَد _

شراره‌هایی از جوانی ِ ما دو :

دوباره برداشته ام نامه‌ی رنگ پریده را

می خوانم‌و میخوانمش آنقدر که روز پَژمُرَد .

آنگاه به ایوان می‌روم و _ترک میکنم خاطراتم را

بجستجوی مفرّی برای دگرگونی افکارم

خیره‌ به پیریِ شهری که دوستَش دارم

با روشنی ِ چراغ ِ مغازه‌ها _

همراهِ اندک جنبش ِ زندگی‌‌ می‌شوم

میانِ تاریکی ِخیابان‌ها.




 ترجمه حسین خلیلی




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


زیبا هوای حوصله ابری است-محمدرضا عبدالملکیان-دکلمه رضا پیربادیان

زیبا

زیبا هوای حوصله ابری است

چشمی از عشق ببخشایم

              تا رود آفتاب بشوید

                                    دلتنگی مرا

 

زیبا

هنوز عشق

                 در حول و حوش چشم تو می چرخد

از من مگیر چشم

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را

                                               با من بگرد

یادم بده چگونه بخوانم

تا عشق در تمامی دل ها معنا شود

یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت

                                         در تندباد عشق نلرزد

 

زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را

                                      احساس می کنم

آنگونه عاشقم که نیستان را

                                   یکجا هوای زمزمه دارم

آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است

 

زیبا

چشم تو شعر

چشم تو شاعر است

من دزد شعرهای چشم تو هستم

 

زیبا

کنار حوصله ام بنشین

بنشین مرا به شط غزل بنشان

بنشان مرا به منظره ی عشق

بنشان مرا به منظره ی باران

بنشان مرا به منظره ی رویش

                              من سبز می شوم

 

زیبا ستاره های کلامت را

در لحظه های ساکت عاشق

                                   بر من ببار

بر من ببار تا که برویم بهاروار

چشم از تو بود و عشق

                        بچرخانم

                                 بر حول این مدار

 

زیبا

 زیبا تمام حرف دلم این است

من عشق را به نام تو آغاز کرده ام

در هر کجای عشق که هستی

                                           آغاز کن مرا...!


دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان



یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد-حافظ-دکلمه رضا پیربادیان

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول
بنده ی پیر ندانم ز چه آزاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
ره نمونیم به پای علم دار نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد دراین کوه که فرهاد نکرد
سایه تا باز گرفتی زسحر مرغ سحر
آشیان در شکن طره ی شمشاد نکرد
شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زانکه چالاکتر از این حرکت باد نکرد
کلک مشاطه ی صنعش نکشد نقش مراد
هر که اقرار به این حسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد
غزلیات عراقیست سرود حافظ
که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد



دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

دلم وقتی که می گیرد تو می آیی به دیدارم-شاعر ناشناس-دکلمه رضا پیربادیان

دلم وقتی که می گیرد تو می آیی به دیدارم
به من آهسته میگویی " عزیزم دوسـتت دارم "

سرم بر شانه ات ، باور ندارم پیش من باشـی
تورا در خواب میبینم بگو یا این که بیدارم ؟

نوازش می کنی با مهربـانی گونه هایم را
چه رقصی دارد انگشتت به روی بغض تب دارم

کنار لحظه های تو دو فنجان قهوه می ریزم
اگرچه تلخ ، شیرین است با لبخندِ هَر بارم

کتابی میگذاری روی میزم مهربان من
و مـی گویی به آرامی که این هم آخرین کارم

غروب شنبه ای دیگر برایم شعر میخوانی
تمام هفته را من از هوای عشق سرشارم

تنم خورشید میخواهد کنار ساحل امنت
من از شبهای برف آلوده ی این شهر بیزارم

دلم ابریست از دست تمام بی تو بودن ها

اگر باران بیاید باز می آیی به دیدارم ؟!!!!





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

دوستت دارم پریشان-مهدی فرجی-دکلمه رضا پیربادیان


دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

 تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟

مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟

 مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

بشکن آن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

من مرده ام-گروس عبدالملکیان-دکلمه رضا پیربادیان

من مرده ام
و این را فقط
من می دانم و تو
که چای را تنها در استکان خودت می ریزی

خسته تر از آنم که بنشینم
به خیابان می روم
با دوستانم دست می دهم
انگار هیچ اتفافی نیفتاده است

گیرم کلید را در قفل در بچرخانى
دلت باز نخواهد شد!

من مرده ام
و این را فقط من می دانم و تو
که دیگر روزنامه را با صدای بلند نمی خوانی

نمی خوانی وُ
این سکوت مرا دیوانه کرده است
آن قدر که گاهی دلم می خواهد
مورچه ای شوم
تا در گلوی نی لبکی خانه بسازم
و باد نت ها را به خانه ام بیاورد
یا مرا از سیاهیِ سنگفرش خیابان بردارد
بگذارد روی پیراهن سفید تو
که می دانم
باز هم مرا پرت می کنی
لابه لای همین سطرها
لابه لای همین روزها

این روزها
در خواب هایم تصویری است
که مرا می ترساند

تصویری از ریسمانی آویخته از سقف
مردی آویخته از ریسمان
پشت به من
و این را فقط من می دانم و من

که می ترسم برش گردانم!





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


تمومِ حس تاریخو توی برقِ چشات داری-یغما گلرویی-دکلمه رضا پیربادیان

تمومِ حس تاریخو توی برقِ چشات داری
شبیهِ دخترک های رو قلیون های قاجاری
شکوهِ دوره ی مادی، غمِ تاراجِ تیموری!
چه قدر نزدیکِ نزدیکی، چه قدر از دیگرون دوری...
شبیه بوی بارون تو غروبِ تخته جمشیدی
یه خورشیدی که از مغرب به این ویرونه تابیدی
مرمت کن منو از نو! نذار خالی شم از رؤیا
نگاهم کن اگه حتا تمومه این سفر فردا...
هزار آتشکده توی نگاهت غرقِ آتیشن
یه عالم یشم و مروارید تو لبخندت یکی می شن
مثِ تابیدنِ مهتاب رو طاقِ طاق بستانی
پر از نقش و نگاری تو! شبیهِ فرشِ ایرانی
می شه جام جمو حتا تو دستای تو پیدا کرد
درِ هر معبدو می شه با یک لبخندِ تو وا کرد
مرمت کن منو از نو! نذار خالی شم از رؤیا

نگاهم کن اگه حتا تمومه این سفر فردا...





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


یک تابستان دیگر هم گذشت-ناشناس-دکلمه رضا پیربادیان

حواست هست...

یک تابستان دیگر هم گذشت و هیچ معجزه ای نشد،

حالا باید دوباره دل خوش کنیم به آمدن پاییز،

یک پاییز خوشرنگ که زرد و نارنجی نباشد،

به پاییزی که دلت نگیرد و غروبش غم نداشته باشد،

 توی کوچه و پس کوچه هایش بغض نباشد،

  مهر و آبان و آذرش تو را یاد هیچ خاطره خیسی نیاندازد،

 دل کندنش آسانتر از دل بستنش باشد،

یک پاییز دوست داشتنی که شاید مال من و تو باشد،

می مانیم به امید پاییزی که نه از فاصله خبری باشد،

نه از درد نه از زخم نه از جنگ نه از فقر...

به امید پاییزی که وقتی به آخر رسید،

 جوجه ای از جوجه هایمان کم نشده باشد .....!!!!





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان