تــو از اول سلام ات پاســـخ بدرود با خود داشت
اگرچه سحر صوتت جذبه «داوود» با خود داشت
بهشتت سبـزتــــر از وعــده ی شداد بود امــا
-برایم برگ برگش دوزخ «نمرود» با خود داشت
ببخشایـــم اگـــــر بستم دگــــر پلک تماشــــا را
که رقص شعله ات در پیچ و تابش دود با خود داشت
«سیاوش» وار بیــــرون آمدم از امتحــــان گر چــــه
-دل «سودابه» سانت هرچه آتش بود با خود داشت
مرا با برکــــه ام بگذار دریا ارمغــــان تــــــو
بگو جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
همه هجرانی تو شد
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
اثری از: اُزدمیر آصاف, تر جمه سیامک تقی زاده
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
عشق من آن شبح تار شبانگاه، تویی
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
تو میدمی و آفتاب می شود
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
صحبت از خس خس نفسهای عشقی که شاید به صبح نکشد
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان