مگذار فریادت کنم در کوهساران
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
به خشم، هفتخط از این خطوط کم کردند...
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
مگذار فریادت کنم در کوهساران
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان
به تنگ چشمی نا مردم زوال پرست
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
که همین شوق ٬ مرا خوب ترینم ! کافیست
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
دریا شده است خواهر و من هم برادرش
شاعرتر از همیشه نشستم برابرش
خواهر سلام! با غزلی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش
میخواهم اعتراف کنم هر غزل که ما
با هم سروده ایم جهان کرده از برش
خواهر! زمان، زمان برادرکشیست باز
شاید به گوش ها نرسد بیت آخرش
با خود ببر مرا که نپوسد در این سکون
شعری که دوست داشتی از خود رهاترش
دریا سکوت کرده و من حرف میزنم
حس میکنم که راه نبردم به باورش
دریا! منم! هم او که به تعداد موج هایت
با هر غروب خورده بر این صخره ها سرش
هم او که دل زده است به اعماق و کوسه ها
خون می خورند از رگ در خون شناورش
خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست
خرچنگ ها مخواه بریسند پیکرش
دریا سکوت کرده و من بغض کرده ام
بغض برادرانه ای از قهر خواهرش
حیف من آنچه که او یاد ندارد شده ام.
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست
اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست
من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن
تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست
گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست
من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست
یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست
نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست
آن سان که می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان