دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

گرگ-فریدون مشیری-دکلمه رضا پیربادیان

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش

اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر

هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مى‌شود انسان پاک

هرکه با گرگش مدارا مى‌کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند

هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست

در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر

اینکه مردم یکدگر را مى‌درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى‌کنند

این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند

گرگها همراه و انسانها غریب

با که باید گفت این حال عجیب






دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


به نام عشق که زیباترین سرآغاز است-سعید بیابانکی_دکلمه رضا پیربادیان

به نام عشق که زیباترین سرآغاز است
هنوز شیشه‌ی عطر غزل ، درش باز است

جهان تمام شد و ماه‌پاره‌های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق ، حادثه‌ای خانمان برانداز است

پدر نگفت چه رازیست این که تنها عشق
کلید این دل ناکوکِ ناخوش آواز است

به بام شاه و گدا مثل ابر می‌بارد
چقدرعشق شریف است و دست ودلبازاست

بگو هرآنچه دلت خواست رابه حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است

ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد

کبوتری که زیادی بلند پرواز است.




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند-کاظم بهمنی-دکلمه رضا پیربادیان

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا

قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند



دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


پیش از تو-شاملو-دکلمه رضا پیربادیان

پیش از تو
صورتگران
بسیار
از آمیزه‌ی برگ‌ها
آهوان برآوردند؛
یا در خطوطِ کوه‌پایه‌یی
رمه‌یی
که شبان‌اش در کج و کوجِ ابر و ستیغِ کوه نهان است؛

یا به سیری و ساده‌گی
در جنگلِ پُرنگارِ مه‌آلود
گوزنی را گرسنه
که ماغ می‌کشد.

تو خطوطِ شباهت را تصویر کن:
آه و آهن و آهکِ زنده
دود و دروغ و درد را. ــ
که خاموشی
تقوای ما نیست.

ـ□

سکوتِ آب
می‌تواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛
سکوتِ گندم
می‌تواند گرسنگی باشد و غریوِ پیروزمندِ قحط؛
همچنان که سکوتِ آفتاب
ظلمات است ــ
اما سکوتِ آدمی فقدانِ جهان و خداست:
غریو را
تصویر کن!

عصرِ مرا
در منحنی‌ِ تازیانه به نیش‌خطِ رنج؛
هم‌سایه‌ی مرا
بیگانه با امید و خدا؛
و حرمتِ ما را
که به دینار و درم برکشیده‌اند و فروخته.
 
ـ□

تمامی‌ِ الفاظِ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
ــ آزادی!
 
ما نگفتیم

تو تصویرش کن!




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


به جُستجوی تو-شاملو-دکلمه رضا پیربادیان

به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.

به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می‌گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمانِ ابرآلوده را
                        قابی کهنه می‌گیرد.

ـ . . . . . . . . . .

به انتظارِ تصویرِ تو
این دفترِ خالی
                 تا چند
تا چند
       ورق خواهد خورد؟



جریانِ باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهرِ مرگ است. ــ

و جاودانگی
             رازش را
                      با تو در میان نهاد.

پس به هیأتِ گنجی درآمدی:
بایسته و آزانگیز
                   گنجی از آن‌دست
که تملکِ خاک را و دیاران را
                                 از اینسان
                                            دلپذیر کرده است!



نامت سپیده‌دمی‌ست که بر پیشانی‌ِ آسمان می‌گذرد
ــ متبرک باد نامِ تو! ــ

و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را

هنوز را…





دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


بر باغ ما ببار-شفیعی کدکنی-دکلمه رضا پیربادیان

بر باغ ما ببار
بر باغ ما که خنده ی خاکستر است و خون
باغ درخت مردان
این باغ باژگون.
ما در میان زخم و شب و شعله زیستیم
در تور تشنگی و تباهی
با نظم واژه های پریشان گریستیم.

در عصر زمهریری ظلمت
عصری که شاخ نسترن، آنجا،
گر بی اجازه برشکفد، طرح توطئه ست.

عصر دروغ های مقدس
عصری که مرغ صاعقه را نیز
داروغه و دروغ درایان
می خواهند
در قاب و در قفس.

بر باغ ما ببار!

بر داغ ما ببار



دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان