دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو-مولوی-دکلمه رضا پیربادیان



حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو     
    و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن     
    وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
        وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی     
    گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده     
    آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما         
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد     
    ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما     
    مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را     
    کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه     
    ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها         
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی     
    یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر     
    نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو





دانلود

دوست دارم ترا و می دانم -مجید آژ-دکلمه رضا پیربادیان



دوست دارم ترا و می دانم که از این قصه سخت غمگینی
مرد رویای هر شبت را در طالع نحس من نمی بینی

دوست داری که با کسی جز من زین کنی اسب آرزوها را
تا که روزم سیاهتر بشود بسپاری به باد موها را

دوست داری به نم نم باران بزدایی غبار یادم را
دوست داری که با خودت ببری روزهای همیشه شادم را

خواب می بینی از تو دل کندم در پی ات سایه سیاهی نیست
گم شدم در هزارتویی که به تو در انتهاش راهی نیست

برسی ای تمام حسرت من کاش روزی به آرزوهایت
تا که هر دو به کام دل برسیم جان دهم روی دار موهایت

از تو دلگیر نیستم بانو ، دلت از من اگر فراری شد
این گناه پرنده نیست اگر قفسی عاشق قناری شد

تو برو با هر آنکه می خواهی من و این بار مانده بر دوشم
از من اما نخواه دل بکنم از عروس خیال آغوشم

ای بنا کرده سرنوشتم را بر گسلهای شاید و ایکاش
من همیشه به یاد تو هستم تو اگر خواستی به یادم باش







شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

بگو کی باران خواهد آمد؟-سید علی صالحی-دکلمه رضا پیربادیان


آن روز
که نم نم بارانی هم می آمد
اشتباه ما
شمارش یکی در میان حروف دریا بود
ما برای نوشتن اسامی دوستانمان
کلمه کم آورده بودیم

نمی گویم از هرچه بودن حالای ما
آینده هم آسوده خواهد گذشت
اما لااقل یک حرفی بزن، چیزی بگو!
رازی که باد از شمال بیاید و
شنیدن از جنوب گریه ببارد.

پس این همان کمی آرامش بی جهت
کی خواهد رسید؟!

در حیرتم این جا
این بید سر به راه... چرا؟
چرا این همه خسته و خاموش
از شکستن سرشاخه های بلند

خود حرفی نمی زند!
آیا سکوت
همیشه سرآغازِ تمرین ترانه

و گفتگوی باران است!؟
پس تو که با فال سبز علف آشناتری
بگو کی باران خواهد آمد؟

 



دانلود با لینک مستقیم


مرگ در بوف کور صادق هدایت- خوانش رضا پیربادیان

آیا اتاق من یک تابوت نبود؟ رختخوابم سردتر و تاریکتر از گور نبود؟ رختخوابی که همیشه افتاده بود و مرا دعوت به خوابیدن می‌کرد.چندین بار این فکر برایم آمده بود که در تابوت هستم. شبها به‌ نظرم، اتاقم کوچک می‌شد و مرا فشار می‌داد.آیا در گور همین احساس را نمی‌کنند؟..



متن کامل نیست ....


در ضمن حجمش بیش از 6 مگ بود گیگاپارس قبول نکرد در سایت پیکوفایل دانلود کنید




شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


از زندگانی ام گله دارد جوانی ام - شهریار -دکلمه رضا پیربادیان


از زندگانی ام گله دارد جوانی ام -
شرمنده جوانی از این زندگانی ام
دور از کنار مادر و یاران مهربان -
زال زمانه کشت به نا مهربانی ام
گیرم که آب ودانه دریغم نداشتند -
چون می کنند با غم بی همزبانی ام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق -
داده نوید زندگی جاودانی ام
گوش زمین به ناله من نیست آشنا -
من طایر شکسته پر آسمانی ام...
دارم هوای صحبت یاران رفته را -
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
گفتی درآتشم بنشانی ولی چه سود -
بر خاستی که بر سر آتش نشانی ام





شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان




گاهی گر از ملال محبت برانمت-شهریار -دکلمه رضا پیربادیان


گاهی گر از ملال محبت برانمت
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت

چون آه من به راه کدورت مرو که اشک
پیک شفاعتی است که از پی دوانمت

سرو بلند من که به دادم نمی رسی
دستم اگر رسد به خدا می رسانمت

پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من
تنی نیستی که جان دهم و وارهانمت

دست نوازشی به سر و گوش من بکش
سازی شدم که شور و نوایی بخوانمت

چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می چرانمت

لبخند کن معاوضه با جان شهریار

تا من به شوق این دهم و آن ستانمت





شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

اجازه هست بگویم: سلام ! حال شما ؟ - غزل کریمی -دکلمه رضا پیربادیان

اجازه هست بگویم: سلام ! حال شما ؟
که باز وصل شود سیم اتصال شما ؟

اجازه هست بگویم که باز دخترکی
نشسته بین ورق های آس فال شما ؟

سلام خوب ترین اتفاق ناممکن
که آتشم زده دریاچه ی خیال شما !

ببخش حضرت آقا ! ولی فقط یک بار
بگو نبودن من در دل زلال شما ،

به درد خورد ؟ دوای جنونتان شده است ؟
رسیده شد رطب اشتیاق کال شما ؟

...
زیاده عرض ندارم ؛ خدا نگه دارت ؛

و بهترین نفس عاشقانه مال شما !





شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


دانلود مستقیم

چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو- حافظ- دکلمه رضا پیربادیان

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
واین دفتر بی معنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم ، چندانکه نگه کردم
در کنج خراباتی ، افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
هم سینه پر از آتش ، هم دیده پر آب اولی
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی ، در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری ، دل برنکنم آری
چون تاب کشم باری زآن زلف بتاب اولی
چون پیر شدی "حافظ" از میکده بیرون آی

رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی




شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان