دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

پیاده امده بودم پیاده خواهم رفت- کاظم کاظمی-دکلمه رضا پیربادیان

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌

پیاده آمده‌ بودم‌، پیاده خواهم رفت‌

طلسم غربتم امشب شکسته خواهدشد

و سفره‌ای که تهی ‌بود، بسته خواهدشد

و در حوالی شبهای عید، همسایه‌!

صدای گریه نخواهی شنید، همسایه‌!

همان غریبه که قلک نداشت‌، خواهد رفت‌

و کودکی که عروسک نداشت‌، خواهد رفت‌

 

 

منم تمام افق را به رنج گردیده‌،

منم که هر که مرا دیده‌، در گذر دیده‌

منم که نانی اگر داشتم‌، از آجر بود

و سفره‌ام ـ که نبود ـ از گرسنگی پر بود

به هرچه آینه‌، تصویری از شکست من است‌

به سنگ‌ سنگ بناها، نشان دست من است‌

اگر به لطف و اگر قهر، می ‌شناسندم‌

تمام مردم این شهر، می ‌شناسندم‌

من ایستادم‌، اگر پشت آسمان خم شد

نماز خواندم‌، اگر دهر ابن ‌ملجم شد

 

 

طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد

و سفره‌ام که تهی بود، بسته خواهد شد

غروب در نفس گرم جاده خواهم ‌رفت‌

پیاده آمده‌ بودم‌، پیاده خواهم ‌رفت‌

 

شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:39

پراز حس اشک وبس


عالیه مسیحا

الــــــــــی... یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:21 http://goodlady.blogsky.com


من ایستادم‌، اگر پشت آسمان خم شد

نماز خواندم‌، اگر دهر ابن ‌ملجم شد.
.
.
آقا ممنونیم

خیلی ها...


من سینه ام را پایتختِ زندگی کردم

دیگر هوایِ شهر بر وفق مرادم نیست...

karimi پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 20:47 http://karimi.ri

با سلام خدمت آقای کاظم کاظمی که باتمام وجود سعی کردن موجودیت یک هموطن افغانستانی رو به این شکل خدمت مردم ایران و جهان مطرح کنن اما باید به عرضتون برسونم ایشون هنوز اینودرک نکردن که ماامدیم توکشوری که مردمش عزت دارن چ میدونستیم اخه ازمانفرت دارن اقای کاظمی یاشما چشاتو نو روهمه چی بستین ک اگه این کارو کردی بازم باید بگم ن برای شما بلکه برای اون جوونایی که قراره ازین به بعد رفتار شما بعنوان یه استاد سرلوحه زندگی شون بشه هم متاسفم یاهنوز به این اندازه ازدرک و بالغیت فکری نرسیدین که بدونین اگه مااینجاییم به این دلیله که همسال شماها فرهنگیون نتونستین کارتونو خوب انجام بدین واگه فرزندتان شیشه ای شکسته باشد که بعید میدانم لذا ازچنین پدری بااین روحیه لطیف که حتم دارم شما قرار بوده باچنین رحیه لطیفی دختر میشدید اما درلحظات اخر جنسیتتان عوض شده امااگرهم شکسته بدانید و اگاه باشید که ذات انسان ها از ذات خداونده متعال است و خداوند مانند ایینه پاک اما درایینه ادم چه میبیند خودش را پس کمی تفکر کنید قبل از این که بجای فرزند پاک و معصومتان که فقط ایینه بوده وجواب شیشه شکستن راباشیشه شکستن داده دربرابر تمام دنیا ان هم بااین ذلت عذر بخواهیدفقط فکر کنید ،فکرکنید،فکرکنید، نمیپرسم چطور،کجا،کی،به کی،چرا،فقط میپرسم کشورتوچند فروختی.
ومن اللا توفیق

زهرا فخارچی سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:05

شعری عالللی و شورانگیز

محمد شفیعی یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 23:46

سلام بر استاد عزیز . من یک سوال دارم از جنابعالی . چرا من از صدای شما سیر نمیشوم!؟!؟ فوق العادس دکلمه های شما یعنی غیرقابل توصیف بی نظیر هستید. آفرین بر شما . دوستتون داریم

زنده باشید

طهورا سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 08:32

عالییییییییی.

محسن چهارشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1399 ساعت 23:36

بسیار لطیف و دلنشین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد