باز شب ماند و من و این عطش خانگی ام
باز هم یاد تو ماند و من و دیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت که دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم که تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت :
یک نفر مثل پری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت
خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مردم افتاد
" آخرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد "
تا غزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است
" آی تو تو که فریب من و چشمان منی
تو که گندم تو که حوا تو که شیطان منی
تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای "
در نگاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا ؟
ای دلت پولک گلنار ؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت ؟
سلام
سال نو مبارک
همه ی این شعر ها رو خودتون دکلمه خوندین؟!
خیلی جالب بود.
خسته نباشید.
بله الهام خانم
زنده باشید
دکلمه تون پر از حس بود
بسیار زیبا بود
خوشحالم که میخونم و میشنومتون
شاد باشید
ممنون
قشنگ بود همین...
قشنگ اما کلیشه ای!
موافقم..
شر واقعا قشنگی بود
درود بررضای خستگی ناپذیر آغاز یک بهاردیگه رو بهت شادباش میگم امیدوارم امسال هم صدای گرم تودرکنار مون باشه ولذت بردن از این همه زیبایی واعجاز همچنان نصیبمون بشه .دکلمه ها مثل همیشه زیبا ودلنشین بودن تندرست وپاینده باشی رضاجان
ممنونم نریمان جان لطف داری
زیبا و گرم و دلنشین . همــــــــــــــین .