آن روز
که نم نم بارانی هم می آمد
اشتباه ما
شمارش یکی در میان حروف دریا بود
ما برای نوشتن اسامی دوستانمان
کلمه کم آورده بودیم
نمی گویم از هرچه بودن حالای ما
آینده هم آسوده خواهد گذشت
اما لااقل یک حرفی بزن، چیزی بگو!
رازی که باد از شمال بیاید و
شنیدن از جنوب گریه ببارد.
پس این همان کمی آرامش بی جهت
کی خواهد رسید؟!
در حیرتم این جا
این بید سر به راه... چرا؟
چرا این همه خسته و خاموش
از شکستن سرشاخه های بلند
خود حرفی نمی زند!
آیا سکوت
همیشه سرآغازِ تمرین ترانه
و گفتگوی باران است!؟
پس تو که با فال سبز علف آشناتری
بگو کی باران خواهد آمد؟
پس این همان کمی آرامش بی جهت
کی خواهد رسید؟!
در حیرتم این جا
این بید سر به راه... چرا؟
چرا این همه خسته و خاموش
از شکستن سرشاخه های بلند
خود حرفی نمی زند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرم و دلنشین
سلام
با سپاس بسیار برای شعرخوانی زیبایتان.
می توانم تقاضا کنم از آثار صالحی شعرهای بیشتری دکلمه کنید.
اگر لطف کنید و افسانه نیمایوشیج را دکلمه کنید ممنون می شوم.
واقعا دلنشین واژه واژه ها را حکایت می کنید
زنده باشید