دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

خانم ! اجازه هست که در قصّه ای جدید-حامد ابراهیم پور-دکلمه رضا پیربادیان

خانم ! اجازه هست که در قصّه ای جدید
تصمیمتان عوض شود و عاشقم شوید ؟ !

آخر تو هیچ وقت قدیمی نمی شوی
مانند آرزوی خرید لباس عید

آخر تو . . . بگذریم ، چه تغییر می کند ؟
اوضاع ما دو تا پس ازین مدّت مدید

آنروز ـ یادم است ـ زنِ دستهای تو
بد جور مردِ دست مرا کرد نا امید

هی نبض دستهای من آنروز می نشست
هی پلک چشمهای من آنروز می پرید

یادم نرفته است که در قاب عکسِ حوض
پوشیده بود عکس تو پیراهن سپید

یادم نرفته است که لبهای قرمزت

خون چکّه  چکّه چکّه شد از چاقویم چکید !

من فکر می کنم که تو را دفن کرده ام
در گوشه ی حیاط کنار درخت بید

من فکر می کنم که شبی سبز می شود
از خون چشم های سیاهت زنی جدید !

¨
آ‌ب و گلاب ، دسته گل صورتی و سرخ
امروز هم سلام ! زن لاغر سپید !

آیا اجازه هست در این قصّه ی جدید
تصمیمتان عوض شود و عاشقم شوید ؟



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

نظرات 4 + ارسال نظر
پروین بانو چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 18:46 http://banoyeshab.blogsky.com

خیلییییییی قشنگ بوددددددددددد

نفس چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 19:10

چه سنتور محشری برای شروع چه همراهی محشری با ویلون
صدات تو هر شعر تغییر میکنه
انگار واقعا زندگی میکنه آوا در شعر
این یکی از بهترین و ناب ترین ها بود
تا حالا اینقدر حظ شنیدن نبرده بودم
خانم اجازه هست؟...

نازنین چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 22:14

mehrbanoo یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 12:05

با سلام خیلی عالی بود. این دکلمه و یه خواهش اهنگ بی کلامی که گذاشته شده زیر دکلمه رو از کجا میتونم به دست بیارمش؟؟؟ ممنون میشم راهنماییم کنید

متاسفانه اسمشو نمیدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد