نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمهی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ار، نه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصهی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچهی عقل
هرکجا نامهی عشق است، نشان من و توست
سایه زآتشکده ماست فروغ مه مهروه از این آتش روشن که به جان من و توست
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان
به به، چه حسن انتخابی
از غزلیات استاد ابتهاج بیشتر انتخاب کنید
به به، چه حسن انتخابی
از غزلیات استاد ابتهاج بیشتر انتخاب کنید
ممنون
بسیار زیبا
عالی بود،اگر لطف کنید بگید آهنگ زیر دکلمه اثر چه کسی هست ممنون میشم.