مگر نمیگویند که هر آدمی
یک بار عاشق میشود؟
پس چرا هر صبح که چشمهات را باز میکنی
دل میبازم باز؟
چرا هر بار که از کنارم میگذری
نفست می کشم باز؟
چرا هربار که میخندی
در آغوشت در به در می شوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف میکنم
تکههای لباسم بال درمیآورند باز؟
گل قشنگم
برای ستایش تو
بهشت جای حقیری ست
با همین دستهای بیقرار
به خدا می رسانمت.
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان