بپوشید پس جامة نو سپید
نیایش کنان رفت دل پر امید
بیامد خرامان به جای نماز
همی گفت با داور پاک راز
همی گفت کای برتر از جان پاک
برآرنده ی آتش از تیره خاک
مرا بین و چندی خرد ده مرا
هم اندیشة نیک و بد ده مرا
ترا تا بباشم نیایش کنم
بدین نیکوی ها فزایش کنم
بیامرز، رفته گناه مرا
ز کژی بکش دستگاه مرا
بگردان ز جانم بَد روزگار
همان چاره ی دیو آموزگار
بدان تا چو کاووس و ضحاک و جم
نگیرد هوا بر روانم ستم
چو بر من بپوشد درِ راستی
به نیرو شود کژّی و کاستی
بگردان ز من دیو را دستگاه
بدان تا ندارد روانم تباه
نگهدار بر من همین راه و سان
روانم بدان جای نیکان رسان
دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان