دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

گویی نه زمستانم-حسین منزوی-دکلمه رضا پیربادیان

گویی نه زمستانم، برف این همه بارانده است

سرمای زمستان را، گرمای تو تارانده است

 

هرکس که تواش بردی، تا مقصدش آوردی

وامانده ی تو اما، از قافله جا مانده است

 

دست تو که صد شادی با من به نوازش داد

گویم به دعا کز درد آزرده مباد  آن دست

 

ای دوست! دلم را باش، وقتی که چنین قلاّش

دست از همه ی عالم، غیر از تو برافشانده است

 

جز عشق چه نامش هست؟ وز نابترین جامش

این جرعه که جان با تو نوشیده و نوشانده است

 

من گوش چرا دارم، تا عقل چه می گوید

در خطّه ی ما اینک، عشق است که فرمانده است

 

این عشق نه امروزی است، در من که دلم انگار

هر نامه که می خوانده است، با نام تو می خوانده است

 

بر من بوز و با خود، بردار و ببر ای عشق!

خاکستر سردی را کز عقل به جا مانده است




دانلود دکلمه با صدای رضا پیربادیان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد