جسمی شکسته، روحی پر از خراش
عاشق نمیشوم، دلواپسم نباش
دستانی از تهی، پاهایی از ورم
فکر مرا نکن، امروز بهترم...
*****
حال مرا مپرس، چیزی مهم که نیست...
این دلشکستگی، اقرار بیکسی ست
درگیر من مشو، همدم نمیشوم
حوا مرا ببخش... آدم نمیشوم...
*****
تقصیر تو نبود، نه من نه بخت خود
تو عشق خط زدی، من خواستم نشد
درگیر عادتم سرگرم خود شدن
در مرز یک سقوط، دیگر نه تو نه من...
*****
از پشت این سکوت، از این نقاب و نقش
حال مرا بفهم، جرم مرا ببخش
امروز بهترم... حوا بیا ببین
دلتنگ من مباش، من مرده ام... همین!
*****
شکل خودم شدم... تلخ و بدون رحم
در انتهای خویش، حال مرا بفهم
شکلی شبیه خود، با چشم گریه سوز باور نمیکنم، آئینه را هنوز...
شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان