دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com
دکلمه های رضا پیربادیان

دکلمه های رضا پیربادیان

Email: pirbadian@gmail.com

با من نشسته ای فقط از عشق دم بزن-الهام مردانی-دکلمه رضا پیربادیان

تا اطلاع ثانوی از عشق دم بزن
لطفا بدون فاصله با من قدم بزن!

گاهی به روی پنجره ی کوچکم بخند
گاهی جهان کوچک من را به هم بزن

خطی به نام عشق به پیشانی ام بکش
یک سرنوشت تازه برایم رقم بزن

اصلا بیا به خاطر این روزهای خوب
از هفته روزهای بدم را قلم بزن

بی فکر درس و کار همین چند لحظه را

با من نشسته ای فقط از عشق دم بزن...




شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان




یک لحظه زندگی تو از دست می رود-علی حیات بخش-دکلمه رضا پیربادیان

یک لحظه زندگی تو از دست می رود
وقتی کسی که هستی ِ تو هست می رود
 
شاید که اندکی بنشـیند کنار تو
اما کسی که بار سفر بست، می رود
 
از کـمترین تکان تنَش رنج میکـشی
وقتی که پیش ازین به تو گفته ست می رود
 
آن کس که دل بریده، تو پا هم ببرّی اش
چون طفلی از کنارتو با دست می رود
 
"رفتن" همیشه راهِ رسیدن نبوده است
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود


شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

زمین را عاشقت کردی، هوا را عاشقت کردی-مهدی عابدی-دکلمه رضا پیربادیان


زمین را عاشقت کردی، هوا را عاشقت کردی
و هر چه بود بین این دو تا را عاشقت کردی

گِلت وقتی که حاضر شد خدا لبخند زد، یعنی
ز بس زیبا شدی حتی خدا را عاشقت کردی

به خود می بالم از عشقت ولی همواره می پرسم:
چه در ما یافتی آیا که ما را عاشقت کردی؟!

نه تنها من، نه تنها او، نه تنها شاعران، حتی
غزل را، بیت ها را، واژه ها را عاشقت کردی

سپس عشق تو از واژه به قلب ساز ناخن زد
و بعد از آن دور می فا س لا را عاشقت کردی

به وقت خواندنت بی اختیار از بغض لبریزم
تو حتی بغض را، حتی صدا را عاشقت کردی



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


محبوب من ماهی‌ست با چشمان معمولی-غلامرضا طریقی-دکلمه رضا پیربادیان

در دفترِ شعر من«این دیوان معمولی»
محبوب من ماهی‌ست با چشمان معمولی !

برعکس آهوهای حیران در هزاران شعر
او نیز چیزی نیست جز انسان معمولی

با پای خود دور از «پری‌دُم»های دریایی
عمری شنا کرده‌ست در یک وان معمولی

محبوب من جای قدح نوشیدن از ساغر
یک عمر چایی خورده در فنجان معمولی

او جوجه‌تیغی روی پلک خود نچسبانده !
تا نیزه‌ای سازد از آن مژگان معمولی

محبوب من این است و من با سادگی‌هایش
سر می‌کنم در خانه‌ی ارزان معمولی

جای گلستان می‌توان با بوسه‌ای خوش بود
در یک اتاق ساده با گلدان معمولی

با عقد دل فرقی ندارد شاهد عقدت
قرآن زرکوب است یا قرآن معمولی

عاشق اگر باشی برای بردن معشوق
اسب سفیدت می‌شود پیکان معمولی

معشوق من پاک است و عشقم پاک اما من ...
من کیستم در متن این دوران معمولی ؟!

من هم بدون سیم و زر یک شاعر پاکم

یک شاعر از نسل بدهکاران معمولی !



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان




شب که شد تاری بیاور، یک بغل آواز هم-آرش شفاعی-دکلمه رضا پیربادیان

شب که شد تاری بیاور، یک بغل آواز هم
شور تحریر «بنان» را، پنجه ی «شهناز» هم


شب که شد، سکر تمنای تو بیرون میزند

از خم سربسته و از شیشه های باز هم


شب که شد،آوازی از دیوان شمس الدین خوش است

دست و پا یاری کند، رقصی شلنگ انداز هم


باید امشب از حصار تنگ تهران وارهی

نشئه ی قونیه باشی، تشنه ی شیراز هم


تا سحر مشغول باشی با معمایی لطیف

ممکن است آیا که با من لطف دارد، ناز هم ؟


روز های آخر اسفند مستم کرده است

گرچه من عاقل نبودم از همان آغاز هم


خواستم یک لحظه از یاد تو بگریزم ولی

نام تو تکرار می شد در صدای ساز هم

مستی نامت عجب عقل از سرم انداخته
چون نمی ترسم من از این شهر پر سرباز هم

صبح آمد باید از یاد تو برخیزم ببخش

آفتاب آمد تو را از من بگیرد باز هم



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام-ناصر حامدی-دکلمه رضا پیربادیان

یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام
امروز هـم مطابق معمـــــول ناتمــــام
خوش کرده ام کنارتو دل وا کنم کمی
همسایه ی همیشه ی ناآشنا؛سلام
ازحال و روز خودکه بگویم،حکایتی است
یک صفحه زندگانی بی روح و کم دوام
جــویای حال از قلــم افتاده ها مباش
ایام خوش خیالی و بی حالی ات،به کام!
دردی دوا نمی کنــد از متن تشــنه ام
چیزی شبیه یک دل در حــال انهــــدام
در پیشگــاه روشــن آییــنه می زنـــم
جامی به افتخــــار تو با بــاد روی بــام
باشد برای بعد اگر حرف دیگری است

تا قصه ای دوباره از این دست، والسلام!


شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است- بهمنی-دکلمه رضا پیربادیان

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را بها کم است



شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان


دانلود مستقیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست- بهمنی-دکلمه رضا پیربادیان

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست

 تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست

 

 قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ 

 گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست

 

 گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

 گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست

 

 آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کن

 من همین قدر که گرم است زمینم کافیست

 

 من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

 برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست

 

 فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

 که همین شوق ٬ مرا خوب ترینم ! کافیست


شنیدن دکلمه با صدای رضا پیربادیان



دانلود مستقیم